شرح رساله توحیدیه علامه طباطبایی
انسان قبل از دنیا، انسان در دنیا، و انسان بعد از دنیا - سال ۱۳۹۶
توسط استاد محمد حسین رحیمی
معرفی کتاب انسان و موضوع جلسات شرح کتاب انسان
معرفی کتاب الانسان
کتاب الانسان نامی است که بر سه رساله از مجموعه "هفت رساله" یا "رسائل توحیدیه" علامه طباطبایی نهاده شده است. ایشان این هفت رساله را قبل از نگارش تفسیر المیزان به رشته تحریر درآوردهاند؛ اما میتوان گفت این رسائل عصاره تفسیر المیزان هستند. علامه خود در مقدمه این تفسیر شریف، مباحث قرآن مجید را به هشت سرفصل تقسیم کردهاند که عبارتند از: توحید ذات، توحید اسماء، توحید افعال، وسائط الهی، انسان قبل از دنیا، انسان در دنیا، انسان بعد از دنیا و احکام. هفت عنوان اول، فصولی هستند که در هفت رساله تحت عنوان کلی رسائل توحیدیه مورد بحث قرار گرفتهاند؛ بنابراین آشنایی با این رسائل به معنای آشنایی کامل با مبانی تفسیر المیزان است. در بعد عملی نیز این رسائل با تقویت نگاه توحیدی و افزایش شناخت از انسان و سیر او، در زندگی و اخلاق توحیدی و در نتیجه حرکت به سمت کمال و سعادت حقیقی موثر هستند.
شیوه نگارش هفترساله: در نگارش این مجموعه علامه طباطبایی هم از علوم عقلی و هم نقلی استفاده کردهاند؛ ایشان در طرح هر موضوع، ابتدا آن را با استدلال و برهان ثابت کرده و سپس با آیات و روایات فراوان به تأیید و اقامه دلیل نقلی بر مطلب پرداختهاند و بدین وسیله هماهنگی کامل میان عقل و وحی را به نمایش درآوردهاند. ایشان در این مجموعه نیز همچون تفسیر المیزان از فقهالروایه و روش تفسیر آیه به آیه و روایت به روایت استفاده کردهاند.
لازم به ذکر است که رسائل توحیدیه بسیار مجمل نگاشته شده و دریافت مطالب آن برای غیر اهل فن به سادگی میسر نیست؛ به همین جهت بهره بردن از اساتید خبره و شروح، در درک مطالب عمیق این رسائل نقش بهسزایی دارد.
زمان نگارش هفترساله: این مجموعه در دوره ای به رشته تحریر در آمده که حضرت علاّمه پس از بازگشت از نجف اشرف و پیش از مهاجرت به شهر قم در تبریز اقامت داشتند. ایشان می فرمودند: "من خواستم تفسیر قرآن بنویسم، عظمت قرآن من را گرفت و نتوانستم، بعد این رسائل را نوشتم".
ترجمه هفترساله: این رسائل در اصل به زبان عربی نگاشته شده و در دو جلد مجزا تحت عناوین "رسائل توحیدی" و "انسان از آغاز تا انجام" توسط دکتر علی شیروانی ترجمه و از سوی انتشارات بوستان کتاب قم چاپ شده است.
موضوعات کتاب الانسان: این مجموعه شامل سه رساله انسان قبل دنیا، انسان در دنیا و انسان بعد دنیا است.
در رساله انسان قبل از دنیا حقیقت و ساختار وجودی انسان بررسی شده است. مقصود از این قبل، قبلیت زمانی نیست؛ بلکه قبلیت رتبی است؛ به این معنا که قبل از پرداختن به راه رشد انسان و سیر او در دنیا، شناخت ساختار وجودی او لازم است. در این رساله به مباحث علت و معلول و شناخت انسان به عنوان معلول خداوند؛ عالم خلق و امر و انسان در این عوالم و همچنین داستان حضرت آدم اشاره شده است.
در رساله انسان در دنیا، ساختار دنیا و حقیقت باطنی آن و نحوه سیر انسان در این دنیا توضیح داده شده است.
در رساله انسان پس از دنیا، سیر انسان ازلحظه مرگ تا نهایتا رسیدن به مرحله پایانی یعنی بهشت یا جهنم در 16 فصل بیان شده است. این فصول مربوط به فرازهای مختلف بعد مرگ انسان هستند و عناوین آنها عبارت است از: موت و اجل، برزخ، نفخ صور، صفات روز قیامت، برانگیخته شدن انسان برای فصل قضاء، صراط، میزان، نامه اعمال، شهدا در روز رستاخیز، حساب، جزا، شفاعت، اعراف، بهشت، دوزخ و عمومیت معاد. در این رساله توضیح داده شده که برزخ و قیامت و بهشت و جهنم همین حالا هم در باطن عالم برپا هستند و آنچه که در این مراحل اتفاق میافتد نه حوادثی جدید، بلکه پردهبرداری از حقایق موجود است.
شرح کتاب الانسان: شرح سه رساله مورد بحث توسط استاد محمد حسین رحیمی طی چهل جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ ارائه شده است. فایلهای صوتی حاضر مربوط به جلسات مذکور است که در سه جلسه نخست آن، رسائل انسان قبل دنیا و در دنیا به صورت مختصر و در جلسات سوم تا چهلم، رساله انسان بعد دنیا شرح داده شده است.
جلسه اول
☘️☘️ بررسی مختصر مباحث رسائل انسان قبل دنیا و انسان در دنیا ☘️☘️
در نگاه قرآن کریم، انسان خلیفه خداست، در بهترین قوام خلق شده و قابلیت دستیابی به تمامی اسماء الهی را دارد. از آن جایی که طراحی همه موجودات عالم و مسیر رشد آنها و همچنین راهبری موجودات در این مسیر از خداست، او برای انسان نیز مسیر رشد و حرکت را مهیا کرده است. محل شروع حرکت و همچنین سیر انسان برای بالفعل کردن قابلیت خلیفه خدا بودن، دنیا است. ابزار او در این مسیر ایمان و عمل صالح است و اخلاد در ارض (چسبیدن به زمین) عاملی است که او را از حرکت باز میدارد.
انسان در زندگی دنیایی خود حالات و ملکاتی کسب میکند که کیفیت زندگی دنیوی و همچنین اخروی او را تعیین میکند. این حالات و ملکات، خود محصول اعمال انسان است. به بیان دیگر، عمل انسان چیزی جدای از انسان نیست و انسان قبل از طاعت یا معصیت با انسان بعد از آن متفاوت است. اعمال نیز خود محصول اعتقادات و باورهای انسان هستند و البته در عین تاثیرپذیری از اعتقادات بر آنها تاثیرگذار هم هستند. نهایتا آینده انسان بر حسب اعمال و اعتقاداتش به دو مسیر سعادت و شقاء تقسیم می شود.
از آن جایی که ما با اعتباریات (یعنی امور قراردادی مثل ملکیت و ریاست و ...) سروکار داریم فکر میکنیم بهشت و جهنم هم امری اعتباری است و عذاب دوزخ چیزی از جنس دستگیری مجرم توسط پلیس و مجازات قانونی اوست؛ در حالی که بهشت و جهنم امور حقیقی هستند و با حقیقت جان انسان سروکار دارند؛ بنابراین اولا در همین زندگی دنیوی هم بر حسب حالات و ملکاتی که انسان کسب میکند درونش بهشت یا جهنم برپاست و ثانیا عملی که تاثیری بر جان انسان نداشته باشد بر کیفیت زندگی اخروی او نیز موثر نخواهد بود.
جلسه دوم
☘️☘️ رساله انسان در دنیا ☘️☘️
از آن جایی که انسان مسافر جاده دنیاست، لازم است خصوصیات این جاده را به خوبی بشناسد. در زبان قرآن و روایات دنیا نه تنها مورد مذمت قرار نگرفته؛ بلکه به عنوان محلی برای سیر انسان در مسیر تقرب به حق دیده شده است. حال با توجه به این که زمین محل عبور انسان است و به خودی خود جذابیت چندانی برای انسان نداشته، خداوند آن را زینت داده است؛ اما با پایان دنیا، زمین زینت خود را از دست میدهد و تبدیل به بیابان سنگلاخ میشود.
آن چه در فرهنگ اسلامی مورد مذمت قرار گرفته، حیات دنیاست (نه دنیا). این زندگی یک سلسله خیالات است که در صورت عدم هشیاری انسان او را از رسیدن به مقصد باز میدارد.
انسان موحد حقیقی در زندگی دنیایی خود، هم در فکر و هم در عمل با انسان غیر موحد متفاوت است؛ به عنوان مثال در کسب روزی هر دو تلاش میکنند، اما انسان موحد خداوند را رازق میداند و انسان غیر موحد اسباب و علل را؛ به همین جهت در برابر اتفاقاتی که ممکن است روزیشان را به خطر بیندازد متفاوت عمل میکنند.
جلسه سوم
☘️☘️ رساله انسان در دنیا ☘️☘️
زندگی دنیا یک سلسله خیالات و پر از اعتبارات مجازی است؛ اما در باطن آن یا عذاب شدید در آخرت و یا مغفرت و رضوان نهفته است. غالب انسانها با فرا رسیدن مرگ است که حقیقت زندگی دنیا را در مییابند و آن چه در باطن آن بوده را درک میکنند. مثل بسیاری از انسانها، مثل کسی است که گمان میکند محصولش را با موفقیت درو خواهد کرد؛ اما وقت درو، زمینش چنان میشود که گویی هیچ محصولی در آن نبوده است. راه این که انسان چنین وضعی نداشته باشد، با استفاده از یکی از خطبههای نهجالبلاغه، اشتغال به نفس خود به دست میآید. در این خطبه امام فرمودهاند: "هر کس به غیر خود مشغول باشد، در تاریکیها متحیر میشود، در درههای هلاکت گم میشود، شیاطین در مسیر سقوط یاریش میکنند و اعمال سیئش را برایش زینت میدهند." این مضمون در برخی آیات قرآن از جمله "یا ایها الذین ءامنوا علیکم انفسکم" نیز ذکر شده است.
جلسه چهارم
☘️☘️ موت و اجل؛ فصل اول رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
با توجه به آیات قرآن، انسان دو اجل (یا یک اجل با دو چهره) دارد؛ یکی اجل مسمی است که زمان قطعی مرگ اوست، به هیچ وجه تغییر نمیکند و خداوند از آن اگاهی دارد؛ و دیگری اجل قابل تغییری است که از آن به اجل معلق هم تعبیر کردهاند. اجل معلق میتواند با توجه به اعمال انسان (صدقه، دعا، صله رحم، دوری از مواضع خطر و ...) تغییر کند. نکته حائز اهمیت اینکه علم خداوند به اجل معلق باعث نمیشود انسان مجبور باشد؛ مثل علم معلم در ابتدای دوره تحصیلی به وضعیت دانشآموزان در انتهای دوره که جبری برای آنان به همراه نمیآورد. ما با اختیار خود میتوانیم اعمالی چون صدقه، صله رحم و ... را انجام دهیم و در جهت افزایش طول عمر خود تلاش کنیم یا با اعمال دیگری مثل بیتدبیری درباره خطرات، در جهت کاهش طول عمر خود قدم برداریم.
جلسه پنجم
☘️☘️ ادامه فصل موت و اجل ☘️☘️
حقیقت مرگ در آیات و روایات متفاوتی توضیح داده شده است؛ از جمله این موارد، بیاناتی است که به مقایسه حقیقت مرگ انسان کافر و مومن پرداختهاند و مرگ را برای انسان مومن چون پاک کننده گناهان، پل عبور از زندان به قصر و مثل کندن لباس کثیف و پوشیدن بهترین لباسها و رفتن به بهترین منزلها و برای انسان کافر همچون پوشیدن بدترین لباسها و داخل شدن به بدترین منزلها دانستهاند.
یکی دیگر از اوصافی که در مورد مرگ به کار رفته، "خواب" میباشد. این موضوع، همجنس بودن خواب و مرگ را آشکار میکند. همچنین در آیات و روایات متفاوتی به مفهوم توفی (بیرون کشیدن جان از بدن) پرداخته شده؛ که از دقت در آنها به دست میآید که توفی انسان توسط خداوند انجام میشود و اسباب این کار، ملائکه یا غیر ملائکه هستند. در بین ملائکه، ملکالموت سبب اصلی توفی و گرفتن جان انسانهاست و این کار را توسط عدهای از ملائکه انجام میدهد.
جلسه ششم
☘️☘️ ادامه فصل موت و اجل- بیاناتی پیرامون موضوع ولایت ☘️☘️
انسان با مرگ، بی اثر بودن اسباب و علل را مشاهده میکند و اختیار خود را از دست میدهد. با از دست دادن اختیار، دیگر مانند زندگی دنیا دو مسیر سعادت و شقاء پیش روی او نیست و یا بشارت سعادت یا وعید شقاوت را دریافت میکند. نسبت به عموم مردم وضع به این صورت است که چون تا زمان مرگ اختیار باقی است و امکان انتقال از مسیر سعادت به شقاوت و بالعکس وجود دارد، بهشت و بشارت به آن در دنیا محقق نمیشود؛ اما با توجه به آیات قرآن اولیای خدا در همین دنیا بشارت بهشت را دریافت میکنند.
راه رسیدن به مرتبه ولایت خدا با توجه به آیات قرآن کریم تقوای استمراری و اطاعت از خداست. این مسیر با پایبندی به شرع، یعنی انجام اوامر و ترک نواهی الهی آغاز میشود و در ادامه آن، آرام ارام انسان کنار میرود و خداوند جای او مینشیند و امورش را به دست میگیرد. این همان حالتی است که امام حسین در دعای عرفه درخواست کرده و فرمودهاند که "خدایا به تدبیرت مرا از تدبیرم و به اختیارت مرا از اختیارم بینیاز کن". با رسیدن به این مرحله، چون دیگر قطعا عملی خلاف خواست خدا از انسان سر نمیزند، میتواند بشارت بهشت را در همین دنیا دریافتکند. ضمنا چون خداوند عهدهدار امور انسان است، نه ترسی دارد و نه اندوهی و حتی اگر همه دنیا مقابلش قرار بگیرند نمیتوانند هیچ بدی به او برسانند.
طبق آیات قرآن گروه دیگری نیز هستند که به مرتبه ولایت نرسیدهاند، اما به اولیای خدا ملحق میشوند و ثمراتی چون نداشتن خوف و حزن و بشارت بهشت را دریافت میکنند. این گروه، اطاعتکنندگان از خدا و رسول هستند. در مسیر قرب به حق، آن کس که به مقام اطاعت نزدیکتر از دیگری است، نسبت به او ولی متوسط است و بنابراین بعضی از مومنان اولیای بعضی دیگرند. پیامبر خدا ولی تمامی مومنان است و پس از ایشان نیز امیرالمومنین و سایر ائمه مصداق کامل مرتبه ولایت هستند.
جلسه ۷
☘️☘️ برزخ؛ فصل دوم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
حیات برزخی حد فاصل زندگی انسان در دنیا و در قیامت و بر خلاف زندگی دنیا، غیر مادی است. طبق آیات قرآن، در زندگی برزخ سعادتمندان در بهشت برزخی و اشقیا در جهنم برزخی به سر میبرند.
در خصوص وضع انسان پس از مرگ و سوال و جواب و ظهور اعمال در قبر روایات مختلفی وارد شده است که با دقت در آنها میتوان دریافت منظور از قبر در این روایات، قبر مادی و منظور از عذاب قبر، وقوع عذاب مادی برای بدنی که داخل قبر دنیایی گذاشته شده نیست؛ بلکه عبارات وارده تمثیلی از حقایقی هستند که پس از مرگ برای انسان آشکار میشود.
برزخ و قیامت مربوط به به دو مکان و زمان جدای از زندگی دنیا نیستند و همین حالا هم برپا هستند، اما عموم مردم به خاطر پردههایی که بر چشمانشان افتاده این حقایق را مشاهده نمیکنند. در برزخ برخی محدودیتها و در قیامت تمام محدودیتها برداشته میشود و انسانها حقایق باطنی عالم را میبینند. از آنجایی که برزخ و قیامت از جنس مقامات هستند (نه مکان و زمان)، برخی افراد در همین زندگی دنیایی خود این مقامات را طی کرده و حقایق مربوط به آنها را مشاهده میکنند.
جلسه ۸
☘️☘️ ادامه فصل برزخ ☘️☘️
در برزخ پس از سوال از ولی خدا، ملائکه به او میگویند خداوند به آنچه دوست داری و راضی هستی تو را تثبیت کند. این تثبیت، همان است که در قرآن گفته شده: "خداوند مومنان را با قول ثابت در دنیا و آخرت تثبیت میکند". قول ثابت یا همان کلمه طیبه، در قرآن به درختی مثال زده شده که اصل و ریشه آن ثابت و شاخههای آن در آسمان است و در همه وقت میوه میدهد. از دقت در آیات مشخص میشود که مقصود از کلمه طیبه، باور توحید است که در قلب رسوخ کرده باشد.
این باور توحیدی و دریافت قلبی این که همگان هیچ کارهاند و خدا همه کاره است، در تمام اوقات و صحنههای زندگی اثر خود را نشان میدهد، انسان را در دنیا و آخرت محکم میکند و برای او آرامش به همراه میآورد. مقصود از باور توحید در این جا نه ادراک فکری، بلکه ادراک قلبی آن است؛ برای رسیدن به این باور، اگرچه قلب خارج از دایره اختیار انسان است، اما عمل تحت اختیار اوست. انسان میتواند پس از ادراک فکری یک اعتقاد توحیدی، مثلا رازق بودن خداوند، حتی در حالی که این اعتقاد در قلبش نفوذ نکرده، عمل خود را مطابق با آن انجام دهد؛ در نتیجهی این عمل، به فضل خداوند آرام آرام آن باور توحیدی به قلب وی نیز رسوخ میکند. خداوند در قرآن عمل صالح را ابزار بالا رفتن کلمه طیبه معرفی کرده است.
جلسه ۹
☘️☘️ ادامه فصل برزخ ☘️☘️
نکاتی در خصوص برزخ:
۱- سوال و جواب قبر، طبق برخی روایات از همگان و طبق برخی دیگر صرفا از کسانی انجام میشود که در ایمان و کفر خالصند و متوسطین (کسانی که بین سعادت و شقاوت هستند) مورد سوال و جواب قرار نمیگیرند؛ علامه طباطبایی قول دوم را انتخاب کردهاند.
۲- پس از مرگ برای انسانهایی که موحد و معتقد به رسالت هستند، اما امام خود را نمیشناسند، در صورت داشتن عمل صالح و نداشتن دشمنی نسبت به ائمه، دری از درهای بهشت باز میشود و منتظر رسیدن دستور میمانند، تا این که در قیامت مشمول عذاب یا مغفرت شوند. مستضعفان، ابلهان و اطفال نیز چنین وضعی دارند.
۳- اهالی بهشت برزخی به همان صورت دنیایی خود ظاهر میشوند، میتوانند با یکدیگر گفتگو کنند و از وضع هم مطلع باشند.
۴- اهل برزخ به دیدار خانوادههای خود میآیند.
۵- مومنان آگاه بر باطن اعمال، در برزخ اعمال اهل دنیا را میبینند و از این که مومنان در قید حیات را در نعمت و نداشتن خوف و حزن میبینند شاد میشوند.
۶- انسان غیر موحد در عالم برزخ با شیطان همنشین است؛ البته چنین انسانی در دنیا نیز همنشین شیطان بوده است.
۷-عالم برزخ بسیار وسیعتر از عالم دنیاست؛ اما در آن علقه فرد با عالم ماده به طور کامل قطع نمیشود؛ به همین جهت زیارت اهل قبور توصیه شده است.
جلسه ۱۰
☘️☘️ نفخ صور؛ فصل سوم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
با توجه به بیانات دینی، تاریخ بشر که از زمان حضرت آدم شروع شده است، با پر شدن زمین از ظلم و ستم و بروز برخی نشانههای دیگر به دوران ظهور میرسد، سپس رجعت اتفاق میافتد و نهایتا دنیا پایان مییابد و قیامت فرا میرسد. به مراحل مختلف پایان دنیا و بروز قیامت اشراط الساعه گفته میشود و نفخ صور یکی از اشراط الساعه است. نکته مهم این که در هیچ یک از این مراحل، حادثه جدیدی اتفاق نمیافتد و در هر مرحله صرفا از حقایقی که قبلا هم موجود بودند پردهبرداری میشود.
آنچه از دقت در آیات و روایات مرتبط با نفخ صور بدست میآید این است که قطعا صور، شاخ گاوی نیست که حضرت اسرافیل در آن بدمد و صدای مهیبی ایجاد شود؛ بلکه از استعمال این لغت، کارکرد صور مد نظر است. نفخ صور، شامل حداقل دو نفخه است؛ که کار یکی میراندن تمامی اهل آسمانها و زمین (جز عدهای محدود) و کار دیگری زنده کردن تمامی آنهاست. این کار از جانب خداوند و از درون جان انسانها اتفاق میافتد؛ اما از آنجایی که خداوند در نظام عالم برای کارهای گوناگون عواملی در نظر گرفته، این کار را هم به واسطه یکی از عوامل خود، یعنی حضرت اسرافیل انجام میدهد. او از جانب خداوند قدرتی دارد که در نفخ صور اول همه جانها را قبض و در نفخ صور دوم همه را احیا میکند.
جلسه ۱۱
☘️☘️ ادامه فصل نفخ صور ☘️☘️
طبق آیات قرآن تمامی اهل آسمانها و زمین با نفخ صور دچار فزع میشوند، میمیرند و سپس باز زنده میشوند؛ اما عدهای از این موضوع مستثنی و از فزع آن روز ایمن هستند. این عده کسانیاند که حسنه را با خود بردهاند. با استفاده از روش تفسیری آیه به آیه، حسنه به مفهوم ولایت و همچنین طیب ذات که همان توحید است بدست میآید. طیب و خبث در زبان قرآن به توحید و شرک گفته شده است؛ انسانها در طیفی از موحد تا مشرک و به بیان دیگر از طیب تا خبیث قرار دارند. از ذات طیب، صفات و اعمال طیب بروز میکند و شرک، ریشه تمامی امراض انسان است.
جلسه ۱۲
☘️☘️ ادامه فصل نفخ صور ☘️☘️
با نفخ صور تمامی اهل آسمانها و زمین جز عدهای محدود میمیرند و باز زنده میشوند. این عده، اولیای خدایند که مخلص (به فتح لام) هستند و در دنیا توحیدی زیستهاند. با خالی شدن جان از شرک، رفته رفته خداوند امور انسان را بر عهده میگیرد و چشم او چشم خدا، گوش او گوش خدا و دست او دست خدا میشود، یعنی به مرتبه ولایت میرسد. انسانی که به این مرتبه میرسد، میتواند مقامات برزخ و قیامت را در همین دنیا طی کند و بنابراین در قیامت که سایرین به ناچار این مراتب را طی میکنند، او نیازی به طی آنها ندارد. نکته دیگر اینکه حتی با وجود قرار داشتن بدن در عالم ماده، چون مقام این افراد ورای عالم ماده است، در همین دنیا هم در قید زمان و مکان نیستند و مثلا میتوانند همزمان در چند مکان حضور داشته باشند. برای این افراد در سیر کمالی به سوی حق، بسیاری قیود شکسته شده و به همین جهت در صفاتی چون شنوایی و بینایی محدودیتهای سایر انسانها را ندارند.
جلسه ۱۳
☘️☘️ ادامه فصل نفخ صور ☘️☘️
در آستانه قیامت، دنیا نابود میشود و بساط آسمانها و زمین برچیده میشود. در قرآن حوادث متفاوتی برای این مرتبه ذکر شده است که از آن جمله میتوان به تیره شدن خورشید، به جوش آمدن دریاها، زلزله عظیم، پریشانی مردم و صاف شدن پستی و بلندیها اشاره کرد. نکته قابل توجه این است که در هیچ یک از این مراحل حادثه جدیدی اتفاق نمیافتد و صرفا پرده از روی حقایق موجود برداشته میشود؛ به عنوان مثال، یکی از حوادثی که در قرآن برای آستانه قیامت ذکر شده، حرکت کوهها و در هم کوبیده شدن و پودر شدن آنهاست؛ اما ذیل همین مطلب، به این که کوهها قبلا هم سراب بودهاند اشاره شده و در آیه دیگری نیز بیان شده است که در حال حاضر انسان کوهها را جامد میپندارد، اما آنها چون ابرها در حرکتند؛ بنابراین در قیامت نه درکوهها، بلکه در نگاه انسان نسبت به آنها تغییر اساسی ایجاد میشود و انسان میفهمد کوه، سرابی بیش نبوده است؛ سراب بودن کوه نمونهای است برای تبیین نوع نگاه ما که برای اسباب و علل اثر قائل هستیم و این که در قیامت متوجه سراب بودن چیزهایی که آنان را صاحب اثر میدانستیم خواهیم شد. نکته دیگر اینکه در قرآن در عین سخن از حرکت فعلی کوهها، به محکم و متقن بودن آنها نیز اشاره شده است؛ از جمع این دو مطلب بدست میآید که حرکت کوه، حرکتی است که با استحکامش منافات ندارد و این همان حرکت جوهری است که برای همه موجودات در سیر خود به سوی کمال اتفاق میافتد.
جلسه ۱۴
☘️☘️ صفات روز قیامت؛ فصل چهارم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
در قرآن صفات مختلفی برای روز قیامت ذکر شده است؛ از جمله اینکه هیچ چیز انسانها از خدا مخفی نیست، پناهگاهی جز خدا ندارند، هیچ کس باری از روی دوش دیگری برنمیدارد و تمام اسباب و روابط قطع میشود. با دقت در مجموع این آیات مشخص میشود که در حال حاضر نیز این صفات وجود دارند؛ اما چون بر روی حقایق موجود پرده افتاده است، بسیاری انسانها آنها را درنمییابند، تنها اسباب را میبینند و به مسبب الاسباب توجه نمیکنند. در قیامت، حقیقت امر آشکار میشود و انسان میفهمد که موثری در وجود جز خداوند نیست؛ همگان در عالم هیچ کاره هستند و خداوند همه کاره است. انسان میتواند به صورت اختیاری در همین زندگی دنیایی خود این حقایق را مشاهده کند؛ اما اگر چنین نکند، در مراتب پس از مرگ و قیامت به اجبار با آنها مواجه میشود. درک این حقایق در آرامش و کیفیت روابط و زندگی دنیایی انسان بسیار موثر است.
جلسه ۱۵
☘️☘️ ادامه فصل صفات روز قیامت ☘️☘️
قیامت بر خلاف تصور رایج نه مکان و زمانی خاص، بلکه باطن همین دنیا و محیط بر آن است. مقصود از روز در عبارت "روز قیامت" آشکار شدن حقایق است؛ از این جهت که در روز نور هست و همه چیز آشکار است؛ اما در تاریکی اینگونه نیست. در قیامت انسان متوجه باطل و سرابی بودن تمام آنچه که در دنیا آن را موثر میدانست، اعم از مال و روابط و نسبتها میشود و این حقیقت برای وی آشکار میشود که آن چه غیر خدا میپرستیده، در واقع مصداق اشتباهی بوده که برای پاسخ به نیاز خود به خداوند انتخاب کرده و اسماء خداوندی مثلا رفعکننده حاجات بودن را به آن نسبت داده است. با از بین رفتن اسباب و برطرف شدن حجابها، قیامت که باطن زندگی این دنیا بود ظاهر میشود و انسان باطن خود و دیگران را مشاهده میکند. در آن روز تنها قلب سلیم که با توجه به روایات، قلب خالی از شرک است به کار میآید؛ یعنی این که انسان در زندگی دنیایی خود متوجه این که هیچ صاحب اثری جز خداوند نیست شده باشد و به بیان دیگر، حقیقتا در برابر خداوند سجده کرده باشد. برخی بلاهایی که خداوند انسان را در زندگی دنیا به آن دچار میکند نیز به خاطر فهماندن همین حقیقت به اوست.
جلسه ۱۶
(موجود نمی باشد)
جلسه ۱۷
☘️☘️ قیام؛ فصل پنجم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
قیام مرحله برخاستن انسان از مرتبه برزخ به قیامت است. طبق آیات و روایات، در نشئه قیامت بدن به جان ملحق میشود؛ اما دیگر از جنس بدن این دنیا نیست و تغییر و تبدیل یافته است. در این تبدیل، بدن قابلیتهایی همچون سخن گفتن پیدا میکند که در زندگی دنیا فاقد آن بوده است. این تغییر و سیر بدن با توجه به حرکت جوهری قابل تبیین است. طبق حرکت جوهری، تمامی موجودات عالم در حال حرکت هستند؛ یعنی جوهره آنها مدام تغییر میکند. نمونهای از این حرکت را میتوان در تبدیل خاک به گیاه و گیاه به حیوان و انسان مشاهده کرد. پس از تبدیل شدن به انسان نیز بدن مادی وی مدام دچار تغییر و جایگزینی مواد است. حرکت جوهری انسان بعد دیگری نیز دارد و آن، تغییر در جان اوست که باعث ساخته شدن شحصیتها و حالات متفاوت برای او طی زمان میشود. حال با توجه به موضوع حرکت جوهری، همانگونه که کوه ناشنوا و نابینا در سیر عالم تبدیل به انسان شنوا و بینا میشود، بدن دنیایی انسان نیز تبدیل به بدنی در مرتبه بالاتر زنده بودن میشود که وقتی از آن سوال میکنند میتواند سخن بگوید.
جلسه ۱۸
☘️☘️ ادامه فصل قیام ☘️☘️
بدن هر فرد در قیامت، نه مشابه بدن وی در دنیا، بلکه همان بدن دنیایی اوست که با حرکت جوهری تغییر و تبدل یافته است؛ این تغییرات در حدی است که بدن از جسم مادی خود که در قبری که ما میبینیم گذاشته شده مهاجرت میکند، به مرتبه بالاتری از حیات میرسد و در قیامت به روح ملحق میشود. خداوند در پاسخ به منکران معاد بیان میکند که ما خلقت ابتدایی انسانها را انجام دادهایم و هر وقت بخواهیم میتوانیم امثال آنها را تبدیل کنیم. مقصود از مثل در زبان عربی نه مشابه یک چیز، بلکه خود آن است و مقصود از تبدیل امثال در این آیات، خلق پیدرپی و افاضه شدن دائمی وجود به انسان است. همانند ثابت بودن تصویر ماه در آب روان و متغیر، انسانها تصاویری از وجود حق تعالی هستند که دائما در حال نو شدن و در خلقت جدیدند. این نو شدن و حرکت جوهری هم برای بدن و هم برای روح وجود دارد و در انتهای این روند، جوهره بدن و روح به حدی از تکامل میرسد که وارد قیامت میشوند. البته روح میتواند قبل از رسیدن مرگ عمومی جوهره خود را کامل کند و به برزخ و قیامت وارد شود.
جلسه ۱۹
☘️☘️ صراط؛ فصل ششم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
طبق تعابیر آیات و روایات، صراط راهی است که بر روی جهنم یا داخل آن کشیده شده، از مو باریکتر است، همه انسانها باید از آن عبور کنند و اگر نتوانند بگذرند در جهنم سقوط میکنند. مقصود از این تعابیر این نیست که صراط یک پل فیزیکی است و روی جهنم که در مکانی دیگر و زمانی بعد این دنیاست کشیده شده؛ بلکه با دقت در بیانات وارده مشخص میشود که عبور از صراط ناظر به قدمهای انسان در همین زندگی دنیایی اوست. انسان در هر لحظه با نیت، سخن، رفتار و تکتک اعمال خود مشغول عبور از صراط است و جهنم همین زندگی دنیایی اوست. همه انسانها با ورود به این دنیا وارد جهنم میشوند و از صراط عبور میکنند. در این میان، خداوند متقین را نجات میدهد و طعم بهشت و دارایی حقیقی را به آنان میچشاند و ظالمان را در جهنم رها میکند. ظلم انسانها شامل ظلم به خود، ظلم به مردم و ظلم به خداست؛ که همگی از تبعیت آنان از هوای نفس نشات میگیرد. ریشه پیروی از هوای نفس نیز فریب خوردن به زینت دنیا و اسیر شدن در توهماتی از قبیل ملکیت و ریاست و نسبتهاست. دلیل شاد نبودن بسیاری از انسانها نیز همین اسیر شدن در توهمات و خیالات است.
جلسه ۲۰
☘️☘️ ادامه فصل صراط و ورود به فصل میزان؛ فصول ششم و هفتم رساله انسان بعد از دنیا ☘️☘️
با توجه به آنچه در جلسه نوزدهم بیان شد، مقصود از عبور از صراط قدمهای انسان در زندگی دنیایی اوست و جهنم همین دنیاست که همه انسانها به آن وارد میشوند و سپس با توجه به روایات، برخی به سرعت و برخی به کندی میتوانند از آن خارج شوند و عدهای نیز در آن باقی میمانند.
مرتبه پس از صراط، میزان است. مقصود از میزان نه یک ترازوی فیزیکی، بلکه محاسبه و توزین اعمال است. این توزین بر اساس عدل انجام میشود و در آن، سیئات مثل کف هستند و وزنی ندارند و حسنات سنگین میباشند. حسنه و سیئه بودن عمل، تنها به نیکی و بدی خود عمل وابسته نیست و فرد انجام دهنده نیز در این موضوع موثر است؛ مثلا نماز به خودی خود حسنه است؛ اما نماز، حسب فرد و نوع انجام میتواند سیئه نیز محسوب شود. طبق صریح آیه قرآن، اعمال کافران (اعم از کفر نظری و عملی) نابود میشود و دیگر چیزی از آن نمیماند که وزن شود؛ توزین تنها مختص به اعمالی است که نابود نشده باشند. این اعمال بر اساس حق سنجیده میشوند و میزان سنجش، انبیا و اوصیا هستند؛ یعنی به عمل بر اساس میزان مطابقت با سیره آنان وزن داده میشود.
جلسه ۲۱
جلسه ۲۲
جلسه ۲۳
جلسه ۲۴
جلسه ۲۵
جلسه ۲۶
جلسه ۲۷
جلسه ۲۸
جلسه ۲۹
جلسه ۳۰
جلسه ۳۱
جلسه ۳۲
جلسه ۳۳
جلسه ۳۴
جلسه ۳۵
جلسه ۳۶
جلسه ۳۷
جلسه ۳۸
جلسه ۳۹
جلسه ۴۰